^ادامه تر^


"پیشم نشست..این پسر جور دیگه‌ای با محبت بود.
دلم می‌خواست دستش رو بگیرم..سرم و بذارم روی شونش،
همه جا دوتایی باشیم، همه جا از همدیگه دفاع کنیم، باهم بخندیم و باهم گریه کنیم..
دلم نمی‌خواد اون بجز من به کس دیگه‌ای فکر کنه..
ولی.. ولی این حس مالکیتِ من ، وجودش به معنای چی بود؟!
سعی کردم خجالتم رو کنار بذارم..
آروم دستم رو سمت دستش بردم،
دستم و توی دستاش قفل کردم..
بارِ دیگه به چشماش نگاه کردم.
چرا نمی‌تونستم دست از نگاه کردنش بردارم؟!..
لب زدم: ممنونم، ممنونم که کنارم هستی جیمینا..
حرفات واقعا آرامش بخشه.. همون‌طور که تو بهم حس امنیت دادی،
منم می‌خوام یه چیزی بگم..
بعد از کمی مکث..ادامه دادم:
تو هم می‌تونی روی من حساب کنی..هروقت احساس تنهایی کردی، احساس بدی داشتی، حالت خوب نبود، یا هرچیز دیگه‌ای؛ بدون من هستم.. هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم تا تورو کنارم داشته باشم..تو لیاقتت بهترین هاست انقد که دلت پاکه، و همین‌طور مثل اقیانوس آرام و لطیف."

'قلبم با حرفاش آروم شد، اونجایی که گفت:
«تو هم می‌تونی روی من حساب کنی...»
دستم رو بیشتر توی دستش فشردم. نگاش کردم و گفتم:
ـ منم همینو می‌خوام... کنار تو بودن، برام کافیه. نمی‌ذارم هیچ‌وقت حس تنهایی کنی.
لبخندش برام همه‌چی بود. حس کردم این شروع یه چیز جدیده... یه حس آروم، ولی قوی.
...
فردا، بعد از کلاس—سالن تمرین
نشسته بود کنار پیانو، نور خورشید افتاده بود روی موهاش.
با لبخند گفتم:
ـ آماده‌ای برای اجرای دونفره‌مون بانو ؟
این فقط یه تمرین نبود...
یه قدم به اون چیزی بود که بینمون شکل گرفته بود.
شروع صداهایی که بالاخره شنیده می‌شن.'

"داخل سالن تمرین بودم..
تصمیم گرفته بودم کمی تمرین کنم تا بهترین خودم رو نشون بدم.
بعد از کمی تمرین..کنار پیانو نشستم و جرعه‌ای آب نوشیدم..
چشمم به اون افتاد.
باز هم قلبم شروع به تپیدن کرد، خودم رو کنترل کردم و با لبخند آرومی جوابش رو دادم:
آره..آماده‌ام مستر
استرسی که داشتم هرلحظه بیشتر میشد و دستام یخ کرده بود،
اگر خراب می‌کردم چی؟!
امیدوار بودم عالی بشه اما باز هم ته دلم اون استرس لعنتی وجود داشت و از بین رفتنی نبود!"

زحمت کشیدیماا:)😅
دیدگاه ها (۰)

^ادامه تر تر^

^ادامه تر تر تر^

^ادامهه^

^چندپارتی جذاب با یه خانوم خوشگلهه:)^

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

من تو این چند هفته اتک ان تایتان رو تموم کردم و می خوام در ک...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط